چرا مدیرعاملها دروغ میگویند؟
چرا برخی مدیران عامل در فرآیند استخدام مدیران ارشد شفاف نیستند و در واقع دروغ میگویند؟
استخدام مدیران ارشد یکی از مهمترین تصمیمات هر شرکت است، زیرا این افراد نقش کلیدی در هدایت سازمان و رشد آن ایفا میکنند. با این حال، در بسیاری از موارد دیده شده که مدیران عامل هنگام جذب این افراد، تصویر غیرواقعی از شرکت ارائه میدهند، وعدههایی میدهند که بعداً محقق نمیشود یا اطلاعات حیاتی را پنهان میکنند. این عدم شفافیت دلایل متعددی دارد که در ادامه بررسی خواهیم کرد.
۱. جذب استعدادها با هر قیمتی
در بازار رقابتی امروز، یافتن و حفظ مدیران با تجربه دشوار است. برخی مدیران عامل برای متقاعد کردن این افراد به پیوستن به شرکت، تصویری ایدهآل از محیط کاری، چشمانداز سازمان و شرایط مالی ارائه میدهند، بدون اینکه واقعیت را به طور کامل بازگو کنند.
۲. ترس از فراری دادن کاندیدای ایدهآل
برخی شرکتها مشکلات داخلی، چالشهای مالی یا عدم ثبات سازمانی دارند. اگر این موارد به طور شفاف در جلسات مصاحبه مطرح شود، ممکن است کاندیدای مناسب از پذیرش پیشنهاد کاری خودداری کند. در نتیجه، برخی مدیران عامل اطلاعات را به صورت گزینشی ارائه میکنند تا تصویر مثبتی از شرکت بسازند.
۳. آینده نامشخص شرکت
گاهی مدیران عامل خودشان هم اطمینان ندارند که وضعیت شرکت در آینده چگونه خواهد بود. آنها ممکن است بر اساس امید و برنامههای در دست اجرا صحبت کنند، اما در عمل، شرایط تغییر کند و وعدههای دادهشده عملی نشود.
۴. فرهنگ مدیریتی ناسالم
در برخی سازمانها، عدم شفافیت بخشی از فرهنگ مدیریت است. این شرکتها ممکن است به نیروی انسانی به عنوان یک سرمایه واقعی نگاه نکنند و صرفاً به دنبال پر کردن موقعیتهای شغلی بدون توجه به ایجاد محیطی صادقانه باشند.
۵. تغییرات ناگهانی پس از استخدام
حتی اگر هنگام مصاحبه اطلاعات درست ارائه شده باشد، پس از ورود مدیر جدید، ممکن است برخی از چالشهای پنهان آشکار شوند. مقاومت تیمهای قدیمی، ساختارهای غیرمنعطف یا حتی مشکلات مالی که در مرحله استخدام مطرح نشده بودند، میتوانند باعث ناامیدی و نارضایتی مدیر تازهوارد شوند.
چگونه این مشکل را کاهش دهیم؟
برای ایجاد یک فرآیند استخدام شفاف و مؤثر، پیشنهاد میشود:
- شفافیت و صداقت در ارائه اطلاعات سازمانی رعایت شود.
- مدیران ارشد قبل از پذیرش پیشنهاد شغلی، تحقیقات مستقل انجام دهند و با کارکنان فعلی و سابق شرکت صحبت کنند.
- شرکتها از فرهنگ دروغگویی و وعدههای غیرواقعی پرهیز کنند تا اعتماد سازمانی را تقویت نمایند.
نتیجهگیری این که عدم شفافیت در فرآیند استخدام، نهتنها باعث کاهش اعتماد مدیران ارشد میشود، بلکه میتواند بر اعتبار شرکت نیز تأثیر منفی بگذارد. سازمانهایی که با شفافیت و صداقت عمل میکنند، نهتنها در جذب استعدادهای برتر موفقتر هستند، بلکه در بلندمدت نیز عملکرد بهتری خواهند داشت.
در دنیای پیچیدهی بازاریابی B2B، که در آن تصمیمگیریها اغلب فنی، چندلایه و مبتنی بر منطق هستند، بازاریاب سازمانی فقط یک فروشندهی حرفهای نیست؛ او یک معمار ارتباطات ارزشآفرین است. حالا سؤال کلیدی اینجاست: مهمترین وظیفه یک بازاریاب سازمانی چیست؟